چکیده :
نداشتن قابلیت مدیریت کردن زمان، یکی از دلایل اصلی به تعویق انداختن کارها به شمار میرود. به تعویق انداختن کارها از جمله معضلاتی محسوب میگردد که در بطن وجود هر فرد نهادینه شده
نداشتن قابلیت مدیریت کردن زمان، یکی از دلایل اصلی به تعویق انداختن کارها به شمار میرود. به تعویق انداختن کارها از جمله معضلاتی محسوب میگردد که در بطن وجود هر فرد نهادینه شده و تاثیرگذار بر روی رفتارها، اندیشه و گرایشهای او میشود.
این عادت ناپسند علاوه بر اینکه در بسیاری از افراد وجود دارد، انباشته شدن انواع مسایل و امور کاری را با خود به همراه دارد. در واقع کارهای امروز را به فردا محول کردن و پشت گوش انداختن نه تنها باعث پیشرفت در زمینههای کاری نمیشود، بلکه پیامدهای منفی و زیان باری نیز به دنبال خود خواهد داشت.
تعویق انداختن کارها هنگامی بروز پیدا میکند که معطوف شدن و تمرکز فرد به منظور کاری که باید در همین لحظه انجام شود، به یک زمان دیگر سپرده میشود. در چنین مواقعی انجام کار مورد دلخواه بر امور مهم ارجحیت مییابد. به گفته روانشناسان این عادت زمانی به وقوع می پیوندد که میان تصمیمگیری و انجام دادن کار، یک شکاف زمانی نمود پیدا میکند.
کاهش بازدهی، تاسف، پشیمانی و کاهش اعتماد به نفس بخشی از پیامدهای منفی موکول نمودن انجام کارها در زمان دیگر میباشد. افرادی که به طور مستمر انجام کارهای خود را به تعویق میاندازند، پس از مدتی در چرخه تعویق، سست شدن در انجام امور، فرار کردن از انجام کارها، تنبلی و اهمال کاری گرفتار میشوند.
به تعویق انداختن کارها علاوه بر پیدایش یک عادت نادرست، از دستیابی به هدفهای بلند مدت و بزرگتر جلوگیری به عمل میآورد. زمینه اضطراب و افسردگی به وسیله این عادت در فرد فراهم میشود و سلامت روانی او را با خطر جدی همراه میسازد.
تعویق انداختن کارها ناشی از عوامل روانی یا درونی و عوامل محیطی یا بیرونی میباشد. خود کمبینی در پیدایش این عادت بسیار تاثیرگذار است. این احساس زمانی به وجود میآید که فرد در انجام کارها به نتایج مد نظر خود دست پیدا نمیکند. توقع زیاد خانواده از فرد و عیبهای ظاهری مانند کوتاهی بیش از حد قد، در بروز احساس خود کمبینی میتواند مؤثر باشد. از عوامل محیطی تاثیر گذار در این زمینه، پایین بودن سطح تحمل افراد می باشد. رفتار، اعمال، ساختار فیزیولوژیک و خلق و خو با میزان سطح تحمل فرد رابطه تنگاتنگی دارد. به وجود آمدن احساس شرمساری نیز در بسیاری موقع باعث تاخیر کردن در انجام امور میگردد.
ترس از عدم موفقیت در انجام امور نیز زمینهساز شکلگیری موکول کردن انجام کارها به زمان دیگر میشود. در این شرایط احساس ضعف در فرد نمود پیدا می کند و ترس موفق نشدن در انجام کار، او را بشدت درگیر میسازد. راحت طلبی، لذتجویی و کمال گرایی وسواس گونه نیز از دیگر عوامل تاثیرگذار در زمینه تعویق انداختن کارها به شمار میرود.
اولین قدم در جهت غلبه بر تعویق انداختن کارها بررسی و شناخت علل وجود این عادت در رفتار فرد میباشد. آگاهی از علل بروز این رفتار، یکی از راهکارهای مؤثر در این زمینه به شمار میرود. بهرهمندی از تکنیکهای صحیح مدیریت زمان نیز در غلبه بر این عادت بسیار راهگشا میباشد.
حفظ و بالا بردن انگیزه لازم در انجام امور، برای جلوگیری از شکلگیری عادت موکول کردن انجام امور به زمانهای آینده، از اهمیت بسزایی برخوردار است. عجین شدن با کارها یکی از نکات مهم کلیدی در این زمینه محسوب میگردد.
از رویکردهای تاثیر گذار در این مورد، آسان کردن انجام دادن امور است که از طریق تقسیم کارها به قسمتهای کمتر و کوچکتر صورت میگیرد. معاشرت و تعامل با اشخاصی که انگیزه لازم را در فرد به وجود میآوردند نیز حایز اهمیت میباشد.
بازنگری و بازبینی کردن اهداف هم یکی دیگر از عواملی به حساب میآید، که در رابطه با این موضوع میتواند کمک کننده باشد. پیچیده نکردن بیش از حد کارها، اقدام به شروع و انجام کار، گفتگو کردن با دیگران در مورد اهداف مدنظر و کنار گذاشتن تعلل ها از دیگر راهکارهای مفید در زمینه غلبه بر تعویق انداختن کارها به شمار میرود.
پاسخ به نظر